بچه های باخرز
میلاد نور
آسمان یکم ماه رجب سال 57 هجری قمری، در انتظار طلوع ستاره درخشان دیگری است. ستارگان به دنیا آمدن گوهر تابناک و گران بهایی را لحظه شماری می کنند. ستاره ای از ستارگان ولایت، ستاره ای پاک، که تاریکیِ ابرهای پلیدی را خواهد شکافت و زمین و زمینیان را از درخشش خود بهره مند خواهد کرد. میلاد امام محمدباقر بر تمامی عاشقان ولایت مبارک باد. بار خدایا درود و سلام و صلوات فرست، بر امام پنجم. سلام بر آن روح بلند، بر آن جسم پاک، بر آن امام همام، سلام بر علم بی کران، سلام بر حلم فراوان، سلام بر آن زاهد عابد، سلام بر آن صابر شکور، سلام بر امام محمد باقر علیه السلام . پاک و پاکیزه، نور روشنگر، پاک و پاکیزه است از آلایش هر چیز که در عصمت و طهارت خدشه می کند.
پدر و مادر امام امام محمدباقر علیه السلام ، فرزند سید ساجدین، زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام است. مادر حضرت، فاطمه دختر امام حسن مجتبی است، بدین سبب، امام محمدباقر تنها نواده هاشم، جد بزرگوار ایشان است که پدر و مادر او نیز هر دو هاشمی هستند و تنها علوی است که پدر و مادرش نیز علوی هستند. مادرش زنی صدیقه بود که امام صادق علیه السلام ، در حق ایشان فرمود: «در خاندان امام حسن علیه السلام زنی چون او دیده نشد.» نام های امام محمد باقر علیه السلام در عرب رسم است، در هنگام تولد برای فرزندانشان اسمی انتخاب می کنند. سپس کنیه ای در بزرگسالی، برای او به نام پدر یا مادر و یا فرزندانش می گذارند و با ویژگی هایش، بر او لقب می نهند. اسم شریف آن حضرت محمد و کنیه آن جناب ابوجعفر و القاب شریفش: باقر، شاکر و هادی است؛ مشهورترین آن ها باقر است. این لقبی است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله ، آن را بر ایشان گذارده، چنان چه از جابربن عبداللّه انصاری روایت شده که حضرت فرمود: «ای جابر، امید است که تو در دنیا بمانی تا ملاقات کنی، فرزندی از اولاد حسین که او را محمد نامند. او علم دین را موشکافی می کند، پس هر گاه او را ملاقات کردی، سلام مرا به او برسان.» زندگانی امام محمدباقر علیه السلام امام محمدباقر علیه السلام در دوران کودکی، هم زمان با حکومت یزیدبن معاویه، شاهد حادثه های خونین کربلا بود. در آن واقعه، ایشان سه یا چهار سال بیشتر نداشتند. تحمل چنان مصیبتی برای ایشان بسیار طاقت فرسا بود. به شهادت رسیدن نزدیک ترین افراد خانواده شان، به دست شقی ترین افراد زمانه، مریضی سخت پدر در آن زمان و اسارت زنان و کودکان خانواده ایشان، برای هر کودکی دردناک و تحمل ناشدنی است، اما ایشان به عنایت الهی، همه این ها را با صبر جمیل پشت سر گذاشت. دوران جوانی و بزرگ سالی ایشان، با اواخر حکومت اموی هم زمان شد، به طوری که دیگر حکومت، اقتدار پیشین را نداشت؛ هر چند آزار مؤمنان، بویژه امام محمدباقر علیه السلام در دستور کار حکومت بود، اما تزلزل حکومت فضا را برای گسترش فعالیت های امام مناسب کرده بود. کم کم ایشان توانست نشست های پرباری را برای احیای اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله تشکیل دهد که از سراسر مملکت های اسلامی شاگردان ممتازی تربیت کنند. موقعیت علمی امام محمدباقر علیه السلام بی تردید، از دیدگاه علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، امام باقر علیه السلام در زمان حیات خویش، شهرت علمی عالم گیری پیدا کرد و همواره در محضر ایشان، مراجعان فراوانی از بلاد اسلامی حاضر بودند. بیان ابن عنبه، از علمای معروف اهل سنت: «علم او وسیع و حلم او فراوان بود.» مقام علمی امام باقر، مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. در میان رجوع کننده ها، آن چنان شخصیت علمی امام بچشم می خورد که عبدالله بن عطای مکی می گفت: «عالمان را در محضر هیچ کس، کوچک تر از آن گاه که در محضر ابوجعفر علیه السلام بودند، ندیدم.» حَکَم بن عُیینه با تمام عظمت علمی اش در میان مردم، در برابر آن حضرت، مانند دانش آموزی در برابر معلم خود، به نظر می رسید. هم چنین ذَهبی در مورد امام آورده: «[ایشان] از کسانی [است] که بین علم و عمل و آقایی و شرف و وثاقت و سنگینی جمع کرده و شایستگی برای خلافت داشت.» مبارزه با افکار یهود بعضی از بزرگان یهود، در زمان امام محمدباقر علیه السلام با اسلام نمایی، به پراکندن حدیث های جعلی درباره پیامبر، بنام «اسرائیلیات» پرداخته بودند. تأثیر این احادیث در مسائل فقهی و کلامی بسیار خطرناک می نمود. برای همین، امام با محکوم کردن این حدیث ها و طرد آنان، از نفوذ فرهنگ نامطلوب آنان جلوگیری می کرد. امامان معصوم نیز، بعدها می کوشیدند، این رابطه فرهنگی نامطلوب را که میان مسلمین و یهود به وجود آورده و فرهنگ اصیل و غنی اسلامی را به کج روی می کشاند، قطع کنند. کار و تلاش امام محمدباقر علیه السلام این تصور خطایی است که فردی برای عبادت و بندگی و داشتن زهد و تقوا دست از کار بکشد و یا از دیگران توقع اداره زندگی خود را داشته باشد. سیره رفتاری ائمه معصوم نیز چنین نبوده است. سندهای تاریخی، نشان می دهد که امام محمد باقر علیه السلام در کار کشاورزی و فعالیت اقتصادی تلاش بسیاری می کرد و هرگز آسایش طلب نبود. امام خود بر سر ملک ها و مزرعه ها می رفت و هنگام کار، بر افراد نظارت می کرد. هم چنین اگر کاری را به کارگری وا می گذارد که انجام آن برایش دشوار می بود، خود در آن کار با او هم کاری می کرد. بررسی دیگران درباره زندگی امام، نشان می دهد که ایشان وضع میانه ای داشت؛ غذای او بسیار ساده بود، ولی برای زیردستان، اهل خانه، فقیران و درماندگان، امکانات بیشتری فراهم می کرد. پند واعظ تاریخ، محمدبن منکدر را از حافظان قران و از بزرگان عصر خود می شناساند. او می گوید ظهر یک روز گرم تابستانی، گذرم به محلی افتاد که در آن امام محمدباقر علیه السلام را دیدار کردم. با خود گفتم سبحان الله او بزرگ قریش است و در چنین ساعتی در طلب دنیا خود را خسته کرده است. بروم و او را موعظه کنم. به او گفتم: «خدا تو را اصلاح کند آیا مرد بزرگی از قریش در چنین ساعتی، با چنین حالی طلب دنیا می کند، اگر در چنین حالتی مرگت فرا رسد، چه خواهی کرد؟» امام فرمود: «اگر در این حال، مرگ مرا دریابد، مشغول طاعتی از طاعت های خدا هستم؛ زیرا خویش را به این وسیله از تو و دیگر مردم بی نیاز می کنم. هنگامی از مرگ می ترسیدم که در حال معصیت خدا می بودم، و مرگ مرا در حال گناه می یافت.» محمدبن منکدر می گوید که به او گفتم راست می گویی، خدا تو را رحمت کند. می خواستم تو را پند دهم تو مرا موعظه کردی. کار، از نگاه امام امام محمد باقر علیه السلام کار می کرد و به دنیا توجه داشت نه بدان معنا که آن را اصالت دهد و درآمد دنیا را هدف خود پندارد. کار برای او وسیله ای برای تأمین معاش و حفظ آبرو بود و می فرمود: «کسی که برای آسایش خانواده تلاش می کند مانند جهاد در راه خداست.» این گونه کار و آن برداشت از دنیا، درسی برای همه کسانی است که می خواهند زندگی اسلامی داشته باشند. بندگی حق تعالی امام محمدباقر علیه السلام ، در محراب عبادت، بنده راستین پروردگار و اهل خضوع و خشوع و فروتنی و اظهار عجز و نیاز در پیش گاه خداوند بود. ایشان با همه عبادتی که در پیش گاه خدای تعالی داشت، و با همه قیام های نیمه شبش، خود را در عبادت قاصر می دید و می فرمود: «آه، چه کسی می تواند چون علی علیه السلام خدای را عبادت کند.» ابن حجر از علمای اهل سنت، در کتاب خود، پس از ذکر آیاتی در شأن و فضیلت اهل بیت، از امام محمد باقر علیه السلام یاد می کند و می گوید: او عبادت و علم و زهد را از پدر خود زین العابدین به ارث برده است. او در عبادت الگویی راستین و سرمشقی برای عابدان بود. زندگی اجتماعی امام باقر علیه السلام زندگی امام، آینه تمام نمای زندگی شرافت مندانه انسان های موحد و متعالی است. از آشکارترین ویژگی های امام، جامع بودن اوست. توجه به علم، او را از اخلاق و فضیلت های روحی غافل نمی سازد و روی آوری به معنویات و عبادت و بندگی، وی را از پرداختن به زندگی مادّی و رابطه های اجتماعی و اصلاح جامعه باز نمی دارد. در حالی که انسان های معمولی، در بیشتر زمینه ها گرفتار افراط و تفریط می شوند. اگر به زهد و عبادت بپردازند، به عزلت و گوشه نشینی گرفتار می شوند و اگر به کار و تلاش روی آورند، از انجام بایسته های عبادی و معنوی دور می مانند. زمام داران عصر امام باقر علیه السلام در 19 سال امامت امام محمدباقر علیه السلام پنج تن از بنی مروان زمام دار امر حکومت بودند. ولید بن عبدالملک که از سال 86 هجری به حکومت رسید، فردی، هرزه، کثیف، بی ادب و گستاخ، جبّار و ستم گر که بنای زندگی خود را بر عیش و نوش و شهوت رانی استوار کرده بود. حجاج بن یوسف سفاک نیز، در زمان مسؤولیت حکومت داشت. سلیمان بن عبدالملک نیز که از سال 96 هجری به حکومت رسید، فردی شکم باره بود؛ آن چنان که تاریخ می نویسد، همه همّ غمّ او شکم و شهوت رانی بود. در ابتدای زمان حکومت او، حجاج فوت کرد و کمی اوضاع بر شیعیان بهتر شد. عمربن عبدالعزیز نیز که از سال 99 هجری به خلافت رسید، از خلفای بنی امیه است. او دارای صفت های خوبی است که از شمار آن: دوری از اسراف و تجمل در حکومت، رعایت حال اهل بیت علیه السلام و احترام به امام باقر علیه السلام ، ردّ فدک به اهل بیت، جلوگیری از سبّ و دشنام به امام امیرالمؤمنان و... . یزید ثانی یا یزیدعبدالملک نیز که از سال 101 حکومت کرد، شیفته آواز و آوازه خوانی بود و هزینه های بسیار خرج این کار می کرد. هشام بن عبدالملک هم از سال 105 تا 125 هجری حکومت کرد. در زمان او و به میانجی گری او، در سال 114 هجری، امام محمد باقر علیه السلام به شهادت رسید. کرامت های امام باقر علیه السلام آن چه اطاعت امام را واجب می کند، عقل سلیم است و کرامت ها نیز انتخاب عقل را تأیید می کند. بدین سبب، از تمامی امامان معصوم کرامت هایی آورده شده که از عهده بشر عادی خارج است. یکی از اصحاب آن حضرت می گوید: در کوفه زنی را تعلیم قرائت قرآن می نمودم، با او اندکی شوخی کردم، پس چون خدمت آن حضرت شرف یاب شدم، ایشان مرا سرزنش کرد و فرمود: «هرکه در خلوت گناهی کند، حق تعالی به او اعتنایی نخواهد کرد، چه گفتی با آن زن؟» من صورت خود را از شرم پوشانیدم و توبه کردم، حضرت فرمود: «دیگر به این کار شنیع باز مگرد.» نصیحت ها و پندها امام باقر علیه السلام سراسر زندگی آن امام همام ابوجعفرمحمد باقر علیه السلام حکمت و اندرز و سرمشق است. از امام فرموده است: چیزی با چیزی نیامیزد که بهتر از حلم با علم باشد. بهترین عبادت، عفت شکم و دامن است. حیا و ایمان به یک ریسمان بسته اند هر کدام بروند دیگری دنبال آنست. بر شما باد، ورع و اجتهاد و راست گویی و پرداخت امانت به صاحبش، حال [اگر صاحب آن[ نیک باشد یا بد، و اگر قاتل علی بن ابی طالب به من امانتی بسپارد، به او برمی گردانم. درود حضرت رسول بر امام محمد باقر علیه السلام . سپهر عزّ و جلالت محمد باقر که بود نور محمد ز طلعتش ظاهر به اسم و رسم موافق به احمد مرسل به اصل و نسل معادل به طیب و طاهر غبار مقدم او کحل دیده خورشید فروع عارض او رشک زهره زاهر
خود از نخست رسانیده از در اعزاز سلام مصطفوی را به حضرتش جابر